معنی تمدن ماچی

حل جدول

تمدن ماچی

تمدنی واقع در پرو


تمدن مکزیک

آزتک، ماچی


تمدن

شهرنشینی، مدنیت


تمدن ، حضارت

شهرنشینی

لغت نامه دهخدا

تمدن

تمدن. [ت َ م َدْ دُ] (ع مص) تخلق به اخلاق اهل شهر و انتقال از خشونت و همجیه و جهل به حالت ظرافت و انس و معرفت. و گویند مولده است. (از اقرب الموارد). در شهر بود باش کردن و انتظام شهر نمودن و اجتماع اهل حرفه. (غیاث اللغات) (آنندراج). اقامت کردن در شهر. (از ناظم الاطباء). شهرنشینی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || مجازاً تربیت. ادب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). تربیت. (ناظم الاطباء).


حسام الدین ماچی...

حسام الدین ماچینی. [ح ُ مُدْ دی ن ِ] (اِخ) وی پزشک و ملقب به افلاطون الزمان بوده و در آغاز رواج تنباکو در ایران 1912 هَ. ق. کتابی در مضرتهای کشیدن دود تنباک نگاشته که به «تنباکیه » معروف است و ملاعبداﷲبن حسین سمنانی کتاب او را با شرح به عربی گردانیده و حکیم محمد مقیم نیز کتابی مانند آن ساخته است. (الذریعه ج 4 ص 336).


تمدن داشتن

تمدن داشتن. [ت َ م َدْ دُ ت َ] (مص مرکب) دارای تربیت بودن. (ناظم الاطباء). شهرنشین بودن و در مرحله ٔ کامل تربیت اجتماعی قرار داشتن. خلاف بربریت.

فرهنگ معین

تمدن

(مص ل.) شهرنشین شدن، (اِ.) همکاری مردم یک جامعه برای ترقی و پیشرفت. [خوانش: (تَ مَ دُّ) [ع.]]

کلمات بیگانه به فارسی

تمدن

شهریگری

فارسی به ایتالیایی

تمدن

civiltà

فرهنگ عمید

تمدن

شهرنشین شدن،
خوی شهری گزیدن و به اخلاق مردم شهر آشنا شدن،
زندگانی اجتماعی، همکاری مردم با یکدیگر در امور زندگانی و فراهم ساختن اسباب ترقی و آسایش خود،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تمدن

شهرآیین، شهریگری، شهرآیینی، پیشینه، فرهنگ، شهرگانی

مترادف و متضاد زبان فارسی

تمدن

شهرنشینی، مدنیت، ثقافت، فرهنگ، فرهیختگی، شهرنشین‌شدن

فارسی به عربی

تمدن

ثقافه، حضاره

فرهنگ فارسی هوشیار

تمدن

شهر نشین شدن، خوی شهری گزیدن و با اخلاق مردم شهر آشنا شدن

معادل ابجد

تمدن ماچی

548

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری